salam
matlabetoon jaleb bood va baehsas vali (albate bebakhshid ke man mesle baghiye faghat tarif nemikonam)yekam ziyadi bachegane bood va ye matne kheili sade bood manzooram in nist ke matnaye sade khoob nistan vali ...beharhal omidvaram movafagh bashid
bye
به نام خدا
غربتم را بنگر اي رازدار علي(ع)
و اندوه يتيمان داغدارت را
و سكوت خونرنگ خانه ما را
زود بود؛ آري؛ هنوز زود بود
بي مادري ما؛ بي مادري دنيا...
صلي الله عليك
يا صديقه الكبري
قدوم گرمتان را در سراي عزاي فاطمي گرامي ميداريم.
نمايشگاه فاطميه
زمان: از 29/3/1384 تا 22/4/1384 از ساعت 19 الي 21
آدرس: خيابان شريعتي تقاطع خيابان طالقاني
كانون اسلامي انصار
راستي بخاطر لينك هم متشكرم
دستت درد نكنه
سلام دوست خوبم
خوشحالم كه اومدي بهم سر زدي
ببخش كه من اينهمه مدت بيومدم اخه خيلي گرفتارم و اصلا وقت ازاد ندارم
ولي هميشه به يادت هستم
متنت واقعا قشنگ بود
بازم بهت سر ميزنم
سلام استيون اميدوارم كه خوب و خوش باشي من كامنت هاي شما رو پاك نكردم و در ضمن ديدن كامنت هاي شما خيل هم منو خوشحال ميكنه پس خواهش ميكنم اينطوري نگو كه من كامنتهاتو پاك كردم و از اينكه بهم هم سر ميزني ممنونم و خوشحالم ميكني انشا الله كه شما هم هميشه شاد باشي
سلام
براي گذاشتن عكس در وبلاگ، بايد عكس در جايي در اينترنت وجود داشته باشه....براي همين سايتهايي مثل www.sharemation.com براي اينكار اختصاص پيدا كردن كه ميتونيد عكس رو در اونجا آپلود كرده و آدرس اون رو در وبلاگ قرار بدين.
با آرزوي موفقيت
اولاً که ميدونم آدم خيلي شوخي هستي،امّا خوب بعضي وقتا من نميتونم تشخيص بدم که کدوم حرفت شوخي بوده کدوم حرفت جدّي،،،کما اينکه اگه اين حرفت شوخي هم نبود من اصلاً ناراحت نشدم
چرا فکر کردي که ناراحت شدم؟؟؟؟اتفاقاً بر عکس،پيش خودم فکر کردم،گفتم اگه جدّي اينو گفته باشي،خيلي هم خوشم اومد از اينکه نظرت رو بي تعارف بهم گفتي،از همين موضوع هم استفاده کردم که نظر بقيه رو بدونم
امّا خوب يه سري از دوستان نظر واقعيشون رو مطرح نکردن،من دلم ميخواد که پيشرفت کنم،و براي اين کار احتياج به نظر دوستانم دارم
به هر حال،باز هم لطف داري نسبت به نوشته هام،،امّا کم کم تصميم گرفتم که يه مقدار از قالب طنز و به قول خودمون شاد و شنگولي بيام بيرون،،من اگه بخوام ميتونم مثل آدم بزرگا مطالبم رو خيلي جدّي تر از ايني که هست مطرح کنم.....البته اگه بتونم خودم رو راضي کنم که از اين به بعد شاد و شنگول ننوييسم،که بعيد ميدونم،،،بگذريم!!!!!
از کجا ميدوني که به وبلاگت سر نزدم؟؟؟؟ميدونم که اگه بگم باور نميکني،امّا فکر کنم اوّلين نفري بودم که اومدم ديدم آپ کردي( چون هيچ کي اون موقع کامنت نگذاشته بود) امّا روراست بايد بگم که همون روز اول خوندم که نوشتي داشتي رخت ميشستي و ......امّا هنوز نتونستم متني که براي پيامبر نوشتي رو بخونم،بخاطر همين نميخواستم که کامنت بي مورد بذارم!!!!!!!!!!از اين به بعد زود قضاوت نکن
شايد بهتر باشه هر بار اومدم اينجا اگر هم شده يه نشوني از خودم توي کامنت دونيت بذارم که بدوني ميام
وااااااااااااي چقدر حرف زدم،،موفق باشي
اگه بجاي اين نوشته ها كمي رو مخت كار ميكردي، اينقده تاب برنمي داشتي..!!
من همه وبلاگتو خوندم، بهت مياد كه خيلي خيلي كم داشته باشي..من نميدونم دوستات ديگه كيا هستن كه دلشون به اين اراجيف شما خوشه! حيف اينهمه وقتي كه براي خوندن مطالب شما تلف كردم شما برين بخوابين از اين نوشتنا براتون بهتره..در ضمن شما كي هستين كه خودتونو با دكتر شريعتي مقايسه مي كنين؟ ديگه از اين مزخرفات اينجا نباشه! شما بيشتر يه...خل هستين تا يه آدم با احساس..اسم احساس و شعر رو هم خراب نكنين...!!!اگه اينقده جرات داري و مردي اين كامنت رو ديليت نكن تا همه بخونن! اگه مردي و انتقاد پذير..
**سپيده** دانشگاه تهران