جوان كه بودم، دلم را به بند تنبانم گره زدم تا گم نشود. وقت قضاي حاجت تا تنبان را پايين كشيدم، دلم به مستراح افتاد.
اكنون سالهاست سر در چاه مستارح به دنبال دلم مي گردم.
يوسف جان متنت خيلي توپ بود. جالب اينه كه من خودم بعضي اوقات دقاقا يك همچين احساسي نسبت به خودم پيدا مي كنم.